روزنامه جوان: ‫سبک‬ رفتار

مدگرایی را در ظواهر خلاصه کرده‌ایم

ما درست نگاه نمی‌کنیم و فقط تقلید کردن را یاد گرفته‌ایم. ما به‌روز بودن را فقط در مثل دیگری شدن معنی کرده‌ایم، اما متوجه نیستیم به‌روز بودن یعنی بهروزی و این بهروزی جز مطالعه و پژوهش از هیچ راه دیگر حاصل نمی‌شود. تا حالا از خود پرسیده‌اید که چرا فقط مد کشور‌های اروپایی باید مطرح باشند؟ چرا ما نمی‌توانیم از خود یک طرح جهانی به جا بگذاریم؟ برای این که ما فقط نگاه می‌کنیم، ولی نمی‌بینیم.

نگین خلج‌سرشکی
سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: «می‌دانید امسال برای مانتو و پیراهن زیر کت چه رنگی مد شده است؟ شاید به خاطر اینکه سال خوک است، باید رنگ صورتی پوشید. یعنی اگر رنگ لباس‌ها چیزی غیر از صورتی باشد از مد عقب می‌مانیم؟ راستی برای عمل بینی اقدام کرده‌ای؟ آخر حیف است که سال جدید را با مدل بینی سال گذشته شروع کنی. مدل ماشین چی؟ دوست داری مدل ماشینت را با ماشین همسرت ست و هماهنگ کنی؟» تمام این جملات بخشی از مکالمه دو مدگرای گرامی است. تمام دغدغه‌های دو مدگرا این است که سال جدید را با چه رنگ لباس و چه مدل بینی شروع کنند. جالب است که وجود چنین دغدغه‌هایی بین زن و مرد فرقی ندارد و چنین حساسیت‌هایی دیگر فقط مخصوص خانم‌ها نیست. چنین افکاری مانند یک ویروس واگیردار از فردی به فردی دیگر منتقل می‌شود و فقط نوع آن‌ها فرق دارد. یک نفر دغدغه عمل بینی دارد و دیگری کشیدن پوست صورت و چند نفر دیگر رنگ لباس و نوع عطر.

در واقع اگر از تمامی این افراد درباره معنای حقیقی واژه مد و مدگرایی و یا سرگذشت چند تن از افراد نامی عرصه مد سؤالی بپرسید، با سکوت محض مواجه خواهید شد چراکه تمامی حقایق مد و مدگرایی برای آن‌ها در رنگ و زرق و برق خلاصه شده است و فکر می‌کنند مدگرایی یعنی هر روز یک رنگ متفاوت بودن. البته تا حد بسیار زیادی در این معنای جدید موفق بوده‌اند.هر روز به یک رنگ جدید

مدگرا‌های افراطی به قاعده «هر روز یک رنگ جدید بودن» عادت کرده‌اند و این تنوع رنگ نه تنها در لباس بلکه در شخصیت و رفتار آن‌ها هم قابل مشاهده است. هر روز رنگ می‌بازند و رنگ جدید به خود می‌زنند که مبادا ضعف‌هایشان دیده شود.
اگر مدگرایی را طبق تعریف الان در نظر بگیریم، آنان واقعاً مدگرا‌های خوبی هستند. شخصیت آن‌ها هر روز، به‌روز می‌شود و دیگر نمی‌توان آن‌ها را شناخت. یک روز سلام می‌دهند و فردا با تو دعوا می‌کنند که چرا زودتر سلام ندادی؟! یک روز برایت لطیفه تعریف می‌کنند و فردا ارث پدرشان را از تو می‌خواهند. انگار تو مقصر تمامی مشکلات آن‌ها هستی و استحقاق این را داری که با رفتار تند و خشن آن‌ها تنبیه شوی. همه فکر می‌کنند تا اسم مد و مدگرایی می‌آید باید به لباس و پارچه و برند فکر کنند، اما شده تا به حال درباره به‌روز بودن اطلاعات خود فکر کنیم؟ شده ببینیم چقدر بیشتر از دیروز می‌دانیم؟ تا به حال درباره کتابخوانی مدگرا بوده‌ایم؟ چقدر دغدغه جمع کردن پول برای خریدن کتاب داریم؟ اما تا دلمان بخواهد برای خرید لباس و کفش و وسایل منزل دغدغه‌مند می‌شویم؟ انگار ناف برخی را با افراط‌گرایی بریده‌اند. با خود عهد کرده‌ایم که هر قدر پر زرق و برق‌تری باشیم، موفق‌تر خواهیم بود و حقیقتاً هم برای کسی که عقلش به چشم‌هایش است این روش بسیار کاربردی است.
جالب‌تر از عمل بینی و صورت و لباس و لوازم خانه چیز دیگری هم وجود دارد و آن چیزی نیست جز لاغری. بله لاغر شدن مد جدیدمان است. هر سال باریک‌تر از سال قبل بودن یعنی موفقیت. لاغری عجب مد جالبی است، آن‌هم با قرص‌های لاغری که معلوم‌الحال هستند. فقر فقط در پول و علم نیست. این که به جای ورزش کردن و تغذیه سالم و طبیعی به سراغ قرص‌های لاغری می‌رویم یعنی فقر.
پس به جای این که این‌گونه لاغری را ملاکی برای مدگرایی بدانیم باید آن را ملاکی برای فقر بنامیم. اگر به دقت نگاه کنیم بیشترین طرفداران چنین قرص‌هایی کشور‌های در حال توسعه، اما تولیدکننده آن‌ها کشور‌های توسعه‌یافته هستند چراکه آن‌ها نیاز به چنین فقری را در افکار مردم کشور‌های دیگر پیدا کرده‌اند و آن را تقویت می‌کنند، اما خودشان روز به روز ورزشکارتر و سلامت‌تر می‌شوند. ریشه این فقر هم در عدم آگاهی ما نهفته است. ما به جای اینکه مطالعه کنیم و به دنبال روش‌های علمی و عملی لاغری باشیم، می‌نشینیم پای تبلیغ‌های دروغین و راحت‌ترین روش را انتخاب می‌کنیم. کاش به جای مدگرایی در پوشاک و لوازم کمی در اطلاعات و دانش و بینش مدگرا شویم. هر مد و برندینگ ماجرای هنری و آموزنده‌ای پشت سر خود دارد. بسیاری از افراد نامی در مد کسانی بوده‌اند که تحقیق کرده‌اند، مطالعه کرده‌اند، از طبیعت الهام گرفته‌اند و از صفر، صد ساخته‌اند، اما متأسفانه ما بدون هیچ پژوهش و تحقیقی آن‌ها را الگوبرداری می‌کنیم که در آن هم موفق نیستیم. این مدگرایی نیست بلکه فقرگرایی است.
به‌روز بودن یعنی بهروز بودن
جالب است بدانیم که بهترین طراح‌های صنعتی، مدلینگ و دیگر شاخه‌ها دید و تفکر عمیقی نسبت به فلسفه کار خود دارند. یک جمله معروف در صنعت مد و طراحی وجود دارد «بپرس، ببین، بپرس تا حل شود.» ما اگر به همین یک جمله فکر کنیم، خیلی مفاهیم به دست خواهیم آورد. پرسیدن از فکر کردن می‌آید و دیدن به بینش می‌رسد. ما درست نگاه نمی‌کنیم و فقط تقلید کردن را یاد گرفته‌ایم. ما به‌روز بودن را فقط در مثل دیگری شدن معنی کرده‌ایم، اما متوجه نیستیم به‌روز بودن یعنی بهروزی و این بهروزی جز مطالعه و پژوهش از هیچ راه دیگر حاصل نمی‌شود. تا حالا از خود پرسیده‌اید که چرا فقط مد کشور‌های اروپایی باید مطرح باشند؟ چرا ما نمی‌توانیم از خود یک طرح جهانی به جا بگذاریم؟ برای این که ما فقط نگاه می‌کنیم، ولی نمی‌بینیم.
خوب ببین و خوب بپوش
اشتباه بزرگ ما این است که فرق بین خوب دیدن و دیدن خوبی را نمی‌دانیم. فکر می‌کنیم به ما چشم داده شده تا فقط خوبی‌ها و زیبایی‌ها را ببینیم، اما هرگز خوب نگاه کردن و خوب برداشت کردن را یاد نگرفته‌ایم. ما فقط زیبایی یک چیز را می‌بینیم و آن را تقلید می‌کنیم، اما خوب نگاه نمی‌کنیم تا بسنجیم و ببینیم آیا این مد به درد شرایط اقلیمی، فرهنگی و مذهبی ما می‌خورد یا خیر. قرار نیست هر چیزی که از نظر دیگران خوب است خوب ما هم باشد. هر مد و هر به‌روز بودنی برای بستر فرهنگی خودش مناسب است و اگر قرار است در جای دیگر برقرار شود پس باید طبق بستر آن جامعه تغییر کند. چشم‌های ما فقط برای درآوردن چشم‌های دیگران نیست بلکه هوشمندترین دوربین جهان است. لطفاً حواس‌مان باشد چه چیزی را در جامعه خود باب می‌کنیم.
کاش تمام مدگرایی به لباس‌ها باشد، اما متأسفانه یکی از شایع‌ترین جلوه‌های مدگرایی گروهی از جوانان ما شده است در کافه‌ای نشستن و سیگار دود کردن. چنین به‌روز بودنی از نظر خود آن‌ها بسیار هنرمندانه است و به اصطلاح ژست افراد دغدغه‌مند را به خود گرفته‌اند، اما نمی‌دانند از دور شبیه یک موجود بی‌هدف و افسرده می‌شوند که کاری جز تلف کردن اکسیژن بلد نیست. آن سیگاری که به لب می‌گیرید ریه‌ای را جز ریه خودتان نابود می‌کند و این یعنی حق‌الناس. آن اکسیژنی که با دود سیگار خود از بین می‌برید حق دیگر انسان‌ها هم است پس این هم یعنی حق‌الناس.
مدگرای گرامی! اگر یک روز کتابخانه‌ات از جا لباسی‌ات شلوغ‌تر بود، بدان که واقعاً به‌روز هستی. اگر قیمت کتاب‌هایت از هزینه لوازم آرایشی‌ات بیشتر شد، بدان زیباترین انسان جهان هستی. اگر روشنایی ذهنت از روشنایی چراغ‌های ماشین آخرین سیستمت بیشتر بود، بدان واقعاً در مدگرایی و نوگرایی موفق شده‌ای. مدگرایی فقط به این نیست که زحمت‌های هنری یک نفر دیگر را تقلید کنیم و به خود ببالیم، بلکه مدگرایی یا نوگرایی و به‌روز بودن یعنی آن‌قدر اطلاعات و علم داشته باشی که از خود صنعت جدیدی به جا بگذاریم.
به‌روز بودن یعنی آن‌قدر پر از اندیشه و ایده جدید باشی که زیباترین مد‌ها را برای خود و جوانان کشورت به وجود بیاوری. مدگرایی و نوگرایی یعنی آن‌قدر دانسته‌های تو به‌روز باشند که هرگز خام تبلیغات دروغین لاغری و زیبایی نشوی. پس بیا و خوب ببین تا درست‌ترین مدگرا باشی.




‌نگاه درمانگرانه به مدگرایی افراطی

با توجه به بافت فرهنگی جامعه ایرانی و آرایش و پوشش افراد، بررسی روابط عوامل درون‌مرزی و درون‌فردی، چون مفهوم خود و ساختار آن و اضطراب ناشی از روابط بین فردی و اجتماعی به خصوص در میان قشری از افراد که بیشتر مستعد این‌گونه نگرانی‌ها و پیامد‌های ناشی از آن هستند ضروری به نظر می‌رسد.

مهدی مهدوی*

سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: انسان‌ها به صورت طبیعی به دنبال زیبایی و پوشش خود بوده و هستند، اما موضوع بغرنجی که امروزه در رفتار و ظاهر برخی افراد جامعه به چشم می‌آید افراط و نگاه وسواس‌گونه‌ای است که به دلمشغولی تبدیل می‌شود، به شکلی که ایران را در صدر تعدد عمل‌های جراحی زیبایی و دومین کشور واردکننده لوازم آرایشی قرار داده است. در سال‌های اخیر یکی از دغدغه‌های مسئولان و صاحب‌نظران و افراد جامعه با نگاهی به تغییرات ظاهر نسل جوان مبتنی بر تأثرات و تهاجمات فرهنگی بوده است، اما در این بین عنصری پنهان از دیده‌ها همچون قطره‌ای آب ره خود را می‌پوید و اثر خود را بر جای می‌نهد و آن عنصر بعد روانی است که ذهن هر کارشناس در امور انسانی و روانشناختی را به خود مشغول می‌کند.

با توجه به بافت فرهنگی جامعه ایرانی و آرایش و پوشش افراد، بررسی روابط عوامل درون‌مرزی و درون‌فردی، چون مفهوم خود و ساختار آن و اضطراب ناشی از روابط بین فردی و اجتماعی به خصوص در میان قشری از افراد که بیشتر مستعد این‌گونه نگرانی‌ها و پیامد‌های ناشی از آن هستند ضروری به نظر می‌رسد. تصویر بدنی، یکی از سازه‌های روان‌شناختی است و یک مفهوم محوری برای روانشناسان سلامت به شمار می‌رود. اصطلاح تصویر بدنی، دارای دو بعد ادراکی و نگرشی است که مؤلفه ادراک تصویر بدنی، به چگونه دیدن اندازه، شکل، وزن، چهره، حرکت و اعمال فرد مربوط می‌شود. در حالی که مؤلفه نگرشی به این موضوع مربوط می‌شود که شخص چه احساسی درباره این ویژگی‌ها دارد و چگونه این احساس‌ها، رفتار وی را هدایت می‌کند.

نگرانی در مورد تصویر بدنی را نمی‌توان بی‌ارتباط با اختلال‌هایی، چون اضطراب اجتماعی و نیز سازه‌هایی، چون خودارزشمندی و عزت نفس دانست چراکه این نگرانی مرضی و اختلال‌ها در چرخه‌ای معیوب و ناکارآمد همچون گردابی موجب مستأصل شدن فرد گرفتار و فرورفتن وی در رفتار‌های ناسالم خواهد شد که از جمله از آن‌ها شاید عمل‌های جراحی نالازم و مکرر یا آرایش‌ها و رژیم‌های افراطی خواهد شد. از سوی دیگر، مسئله دیگر اضطراب است که عامل پیش‌بینی‌کننده و مخربی در روابط اجتماعی است، از جمله اختلال‌های مربوط به اضطراب می‌توان از اضطراب اجتماعی یاد کرد که افرادی را هدف قرار می‌دهد که در معرض دیده شدن و ارزیابی دیگران در موقعیت‌های اجتماعی هستند. افراد دارای این اختلال از ناداوری و قضاوت افراد جامعه هراسان می‌شوند و این بیم و هراس موجب شکل‌گیری رفتار‌های ناسالم در آن‌ها می‌شود.
یکی از این رفتار‌ها شاید پنهان شدن پشت پوشش یا پیرایش و حتی عمل‌های جراحی پیاپی است که جشن‌های بالماسکه را به یاد می‌آورد که گویی پشت نقابی پناه می‌گیرند که از سویی خود واقعی را کتمان کنند یا بالعکس به آن صورتی که خاستگاه و آرزوی ایشان است دیده شوند. در این باب می‌توان رشته سخن را به نظریه هیگینز و صحبت از حالات و کیفیت خود گره زد. در این تئوری که به نظریه ناهمخوانی خود‌ها شهرت دارد، خود به سه دامنه اساسی تعریف می‌شود، خود واقعی، خود آرمانی، خود ملزم‌کننده. خود واقعی نشان‌دهنده صفاتی است که افراد واقعاً دارند. خود آرمانی نمایانگر صفاتی است که افراد آرزوی آن را دارند. خود ملزم‌کننده ویژگی‌هایی است که افراد بنا بر وظیفه خود را ملزم به دارا بودن‌شان می‌دانند. فاصله و تضادی که میان این دامنه‌ها احساس می‌شود منشأ اختلال‌های مربوط به خلق و اضطرابی می‌شود. این دامنه‌ها را می‌توان در قالب آنچه یک فرد از خود می‌داند یا می‌خواهد و همچنین جامعه از او انتظار دارد تعریف کرد. تضاد میان این دامنه‌ها را می‌توان در افرادی که خود را ملزم به استفاده از برخی عمل‌های جراحی و پوشش‌های نامتعارف می‌دانند، جویا شد. از جمله موارد دیگر که با تصویر بدنی آشفته در ارتباط است می‌توان به اختلال بدشکل‌انگاری بدن، کمال‌گرایی، رضایت زناشویی، اجتماعی، تحصیلی و خانوادگی اشاره کرد. دلمشغولی به این سازه ذهنی بدنی موجب تشویش و آشفتگی چه در نوجوانی و همین‌طور در بزرگسالی است و فرد درگیر را در یک دور باطل نارضایتی از خویشتن، بدن و اجتماع خویش قرار می‌دهد و این گم‌گشتگی و آسیمگی پایانی ندارد جز با همدلی یک کارشناس و نگاهی عمیق به لایه‌های روانی آن.

کوته سخن آن که تلاش برای اصلاح ظاهر بدن در همه فرهنگ‌ها امری رایج است، اما آنچه در این بین موجب نگرانی کارشناسان است افراط و رفتار وسواس‌گونه‌ای است که در قشر خاصی از جامعه، چون دومینو آن‌ها و دیگران را درگیر خود می‌کند. پس با یک نگاه روانشناسانه شاید بتوان این گونه رفتار‌ها را تعدیل کرد و به پیشگیری از تبعات اجتماعی، خانوادگی و اقتصادی آن پرداخت که این امر مستلزم همکاری میان پزشکان جراح، روانشناسان و مربیان در حوزه تعلیم و تربیت است که با آگاهی بیشتر گامی سازنده و مثبت در این جهت برداشته شود.




‌‌
آنان اعتماد به نفس تخریب‌شده را موقتاً بازسازی می‌کنند

کاربرد اصلی تبلیغات در حوزه نیازسازی نمایان است. در دنیای تبلیغات تولید مرحله میانی است و تولید زمانی به گردش درمی‌آید که نیاز خلق شده و در مخاطب ایجاد نیاز شده باشد.

داریوش یوسف‌وند*

سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: صنعت دارویی، پزشکی و مهندسی پزشکی جدا از محوریت سلامت، دارای سازماندهی عظیم مهندسی مدلینگ و زیبایی است و قسمت عمده‌ای از اقتصاد این صنعت بر محوریت آرایش و زیبایی در چرخش است. صنعتی که می‌تواند گردش مالی بسیار عظیمی از دارو و تجهیزات و اقدامات درمانی زیبایی کسب کند و در کنار هر تبلیغ مدلینگی، یک زمینه تبلیغ وجود دارد. از جمله فضای تبلیغ، لباس مدل و… و این‌ها خواسته و ناخواسته روی تصمیم و خودپنداره مخاطب اثر می‌گذارند.

صنعت و پست‌مدرن بر پایه تبلیغات و گردش آزاد اطلاعات در جریان است. در پس مد و زیبایی، صنعت دارویی، پزشکی و تبلیغات نهفته است. تبلیغات بر دو محور است. یکی نیازسنجی و دیگری نیازسازی. در مورد نیازسنجی، کارگردانان صنعت تبلیغات اقدام به بررسی نیاز‌های موجود می‌کنند و متناسب با آن تولید و فروش دارند، اما در نیازسازی مسئله کاملاً متفاوت است.

در واقع کاربرد اصلی تبلیغات در حوزه نیازسازی نمایان است. در دنیای تبلیغات تولید مرحله میانی است و تولید زمانی به گردش درمی‌آید که نیاز خلق شده و در مخاطب ایجاد نیاز شده باشد. ایجاد نیاز بازوی اصلی صنعت تولید در دنیای اطلاعات است. صنعت مدلینگ، مصداق بارز این موضوع است. در صنعت مدلینگ تمرکز اصلی بر روی بافت ذهنی مخاطب با هدف القای تفکری است که تولید و صنعت در پس آن نهفته است. ایجاد نیاز در مخاطب با تبلیغات و رسانه با شیوه‌های متعددی انجام می‌شود.
در یک تیزر تبلیغاتی که برای یک ماده بهداشتی تبلیغ می‌شود، درست است که صرفاً تبلیغ یک کالا یا خدمات صورت می‌گیرد، اما در واقع چهره‌ای که در رسانه از او برای تبلیغات استفاده می‌شود، همه دیزاین شخص، تبلیغاتی است که به مخاطب القا می‌شود. هر چند در زمینه مدلینگ، شبکه‌ها و برنامه‌های ویژه‌ای وجود دارد که اقدام به تبلیغات و ارائه مدل می‌کنند، اما این بدین معنا نیست که تبلیغات مدلینگ در سایر موارد تبلیغاتی رخ نمی‌دهد.
در نیازسازی به دو مقوله توجه می‌شود. یکی نیازسازی مستقیم مثل تبلیغ داروی لاغری و دیگری، پس‌زمینه‌های تبلیغ که شامل مد، لباس، اندام، آرایش و … است و مخاطب ناخودآگاه توجه‌اش را بر آن متمرکز می‌کند و بدین منوال به خودارزیابی و خودمقایسه‌ای با مدل تبلیغاتی خواهد پرداخت. بدین گونه موضوع صرفاً به جراحی زیبایی ختم نخواهد شد، بلکه به خودارزیابی و خود‌مقایسه‌ای همه‌جانبه‌ای بسط پیدا خواهد داشت.
به صراحت می‌توان گفت: در پی این امر دیزاین دکوراسیون، لباس، مدل‌های آرایش و… همه و همه به صورت رشته‌ای تداوم خواهند یافت. با نیازسازی، صنعتی به راه می‌افتد که متناسب با سطح و گستردگی تبلیغات، افراد زیادی در دام و سیطره هرم اقتصادی نیازسازان قرار خواهند گرفت و ناخودآگاه به پولسازان این صنعت عظیم تبدیل خواهند شد.
نکته مهم اینجاست که این موضوع صرفاً به بیماران دارای شخصیت شکننده، توجه‌طلب و… ختم نمی‌شود، بلکه نیازسازی رسانه‌ای با هدف ایجاد نیاز در بافت عمومی رخ می‌دهد. حال هرچه میزان بیماری و اختلال در افراد بیشتر باشد، دارای سازمان شخصیت برون‌تأییدی باشند و هرچه «خود» (ego) افراد دارای شکنندگی بیشتری باشد، طعمه بهتری برای اثربخشی تبلیغاتی، رسانه و صنعت در پس آن هستند.
در پی نمایش و تبلیغات، ایجاد نیاز و خود مقایسه‌گری رخ می‌دهد و در پس هر گیم از مدلینگ تلاشی عمیق برای ایجاد نیاز نهفته است که افراد را به مقایسه خودآگاه یا ناخودآگاه خود با مدل سوق می‌دهد. این مقایسه شامل اندام، لباس و… می‌شود و چنانچه ناهمسانی با مدل وجود داشته باشد، خودسرزنشی یا همان حمله به خود (self-attack) و کاهش اعتماد به نفس رخ می‌دهد.
این مهم دو نتیجه را به دنبال دارد. یا می‌تواند با مسیر مورد تبلیغ همسانی کند و به مدل نزدیک شود، لاغر شود، جراحی بینی انجام دهد، گونه تزریق کند، پروتز اندام، جراحی لاغری، جراحی‌های پوستی و انواع درمان‌های پوستی، استفاده گسترده از انواع لوازم آرایشی و بهداشتی با هدف تغییر در ظاهر و پوست و…، که اگر این اتفاق رخ دهد، هدف تبلیغاتی شرکت مدلینگ محقق شده است. کمااینکه مدلینگ فقط با این هدف شکل گرفته و تداوم دارد. بدین معنا که پشت مدلینگ تجارت عظیمی نهفته است، اما اگر محقق نشود، اعتماد به نفس پایین، خودسرزنشی و احساس حقارت رخ می‌دهد.
منبع کنترل و رشد زمانی که بیرونی است احساس خودارزشمندی افراد و ساختار یکپارچه ایگوی آن‌ها معیوب و دارای منبع تأیید و کنترل بیرونی است. احساس ارزشمندی نه بر مبنای پتانسیل‌های فردی بلکه بر مبنای تأییدیه‌های بیرونی فرافردی است. طبعاً در موضوعی مهم مانند زیبایی، میزان مصرف بالایی در زمینه مصرف لوازم آرایشی و همچنین استفاده از جراحی زیبایی است.
در واقع بافت فرهنگی تربیت‌کننده فردیت مبتنی بر تأیید اجتماعی و خودنادیده‌انگاری منتج به این موضوع می‌شود که افراد اعتماد به نفس و ایگوی وابسته به فرآیند بیرونی داشته باشند و سپس زمانی که این رخ نمی‌دهد، احساس حقارت رخ می‌دهد. فرد به هر کاری دست می‌زند تا اعتماد به نفس تخریب‌شده خود را بازسازی کند. این موضوع صرفاً در جراحی زیبایی نیست. در مصرف لوازم آرایشی، رفتار‌های اجتماعی، نمایش‌های فضای مجازی، تصویر‌های اینستاگرامی، عکس‌های پروفایل و… همه و همه نمایان است. این یعنی ضعف اعتماد به نفس و به نوعی بازسازی اعتماد به نفس تخریب‌شده در جراحی با نمایش اینستاگرامی!
جراحی زیبایی قسمتی از بافت بیمار و درگیر تنش مغز را به طور موقت برمی‌دارد. مغز بیمار منجر به بروز بافت فکری نازیباانگاری و خودزشت‌پنداری می‌شود. قسمتی از باور خود سرزنش‌گر را برمی‌دارد، قسمتی از بافت آسیب‌دیده مغز را برمی‌دارد و نه عیبی جسمی تحت عنوان جراحی زیبایی را!
جراحی زیبایی قسمتی از باور معیوب و آسیب‌دیده فرد در مورد تصویر خود (self-image) و یا اعتماد به نفس esteem) self- او را به طور موقت برمی‌دارد. این‌ها چیز‌هایی هستند که با جراحی زیبایی به طور موقت ترمیم شده و برداشته می‌شود. موضوع مهم دیگر اختلالات شخصیتی و رفتار‌های بیمارگونه‌ای است که منجر به سوق یافتن به سوی جراحی می‌شوند.
فرد یا بیماری که دارای اعتماد به نفس تخریب‌شده و فردیت دارای نوسان هیجانی با ایگوی شکننده است، اقدام به جراحی زیبایی می‌کند. فراموش نکنیم اختلالاتی همچون اختلال شخصیت هیستریونیک، مرزی، نارسیستیک، وسواسی اجباری و شخصیت ضداجتماعی، از جمله اختلالات تأثیرگذاری هستند که می‌توانند بیشترین گرایش را به سمت انجام جراحی زیبایی فراهم کنند.