گسلایتینگ (Gaslighting) نوعی دستکاری روانی است که در آن فرد یا گروهی از افراد با ارائه اطلاعات نادرست یا رفتارهای خاص، باعث میشوند شخص مقابل به واقعیت یا قضاوتهای خود شک کند. این نوع رفتار معمولاً با هدف تسلط بر دیگری، کاهش اعتماد به نفس او، یا کنترل او صورت میگیرد.
ریشه اصطلاح
اصطلاح “گسلایتینگ” از نمایشنامهای به نام Gas Light در دهه ۱۹۳۰ گرفته شده است، که بعدها فیلمی با همین نام ساخته شد. در این داستان، مردی تلاش میکند همسرش را متقاعد کند که دیوانه شده است، از جمله با کم کردن نور چراغهای گاز و انکار این تغییر زمانی که زن متوجه آن میشود.
ویژگیهای گسلایتینگ
۱. انکار واقعیت: شخص دستکاریکننده، واقعیتهای واضح را انکار میکند. مثلاً میگوید: «این اتفاق نیفتاده است.»
۲. کاهش ارزش نظرات: او احساسات یا نظرات شخص مقابل را کوچک جلوه میدهد. مثلاً: «تو همیشه زیادی حساس هستی.»
3. بههم ریختن ذهن فرد: از روشهای پیچیده استفاده میکند تا فرد شک کند که آیا واقعیت را درست درک میکند یا خیر.
4. ایجاد شک در حافظه: به قربانی القا میکند که حافظهاش اشتباه یا غیرقابل اعتماد است.
5. استفاده از دروغ: فرد دستکاریکننده ممکن است به طور مداوم دروغ بگوید تا باورهای خود را تحمیل کند.
پیامدهای گسلایتینگ
کاهش اعتماد به نفس: قربانی به توانایی خود در تصمیمگیری و درک امور شک میکند.
اضطراب و افسردگی: این رفتار میتواند منجر به آسیبهای روانی طولانیمدت شود.
وابستگی به دستکاریکننده: قربانی ممکن است احساس کند بدون فرد دستکاریکننده قادر به تصمیمگیری یا زندگی نیست.
انزوای اجتماعی: قربانی ممکن است به دلیل شک و تردید به دیگران یا خود، از روابط اجتماعی کنارهگیری کند.
نمونههایی از گسلایتینگ در زندگی روزمره
در روابط عاطفی: فردی که خیانت کرده اما به همسرش میگوید: «تو خیالبافی میکنی، من هرگز چنین کاری نکردم.»
در محیط کار: مدیری که میگوید: «تو هرگز این کار را به من نگفتی، تو دچار فراموشی شدهای.»
در خانواده: والدینی که به فرزندشان میگویند: «تو همیشه اشتباه میکنی، هیچ وقت نمیفهمی.»
چگونه با گسلایتینگ مقابله کنیم؟
1. مستند کردن حقایق: یادداشتبرداری از اتفاقات یا پیامها.
2. اعتماد به حس درونی: به ندای درونی خود گوش کنید و در مورد آنچه حس میکنید اعتماد به نفس داشته باشید.
3. درخواست حمایت: با دوستان، خانواده یا یک متخصص مشورت کنید.
4. مرزگذاری: اجازه ندهید دیگران شما را تحت کنترل بگیرند یا باعث شک به خودتان شوند.
5. مشاوره حرفهای: در صورت نیاز، از یک روانشناس کمک بگیرید.
گسلایتینگ از جمله آسیب های روانی و رفتار بسیار مخربی است که نیازمند آگاهی و واکنش صحیح برای محافظت از سلامت روان است.
آسیبهای روانی که افراد میتوانند به یکدیگر وارد کنند، به دلایل مختلف و از راههای گوناگون اتفاق میافتد. در اینجا چند مورد از رایجترین انواع این آسیبها ذکر شده است:
1. آسیبهای عاطفی
تحقیر و تمسخر: کاهش عزت نفس فرد از طریق انتقادهای نیشدار، تمسخر یا کوچکشمردن.
بیتوجهی عاطفی: نادیدهگرفتن نیازهای احساسی، مانند بیاعتنایی به احساسات یا خواستههای دیگران.
انتقاد مداوم: ارائه انتقادات مخرب که باعث کاهش اعتماد به نفس فرد میشود.
اعمال احساس گناه: استفاده از عواطف برای مقصر کردن دیگران.
2. آسیبهای روانی و ذهنی
دستکاری ذهنی (گسلایتینگ): ایجاد شک و تردید در فرد نسبت به واقعیت یا قضاوتهایش.
تهدیدهای روانی: استفاده از ترس و تهدیدهای غیرمستقیم یا مستقیم برای کنترل دیگران.
ایجاد استرس مداوم: وارد کردن فرد به موقعیتهای تنشزا بهطور مکرر.
کنترل بیش از حد: محدود کردن آزادی فرد و تلاش برای تسلط بر تمام جنبههای زندگی او.
3. آسیبهای رفتاری
خشونت کلامی: فریاد زدن، استفاده از کلمات توهینآمیز و زبان تحقیرآمیز.
پشتسرگویی و شایعهپراکنی: تخریب اعتبار یا روابط اجتماعی فرد.
تبعیض یا تبعیضآمیز رفتار کردن: بیعدالتی و نابرابری در رفتار با دیگران.
4. آسیبهای ارتباطی
نادیدهگرفتن: سکوت عمدی یا قطع ارتباط برای تنبیه دیگران.
خیانت: نقض اعتماد از طریق عدم وفاداری.
فریب و دروغ: دروغگویی یا پنهانکاری که باعث شک و از دست دادن اعتماد میشود.
5. آسیبهای اجتماعی
طرد اجتماعی: کنار گذاشتن فرد از جمع یا گروههای اجتماعی.
انزوا طلبی تحمیلی: ایجاد احساس تنهایی و انزوا از طریق محروم کردن فرد از روابط انسانی.
6. آسیبهای هویتی
انکار ارزشهای فرد: بیاهمیت جلوه دادن باورها، عقاید یا آرزوهای فرد.
ایجاد حس بیارزشی: القای اینکه فرد توانایی یا ارزش ندارد.
سرکوب فردیت: تلاش برای تغییر شخصیت یا هویت فرد به چیزی که مورد پذیرش باشد.
7. آسیبهای روانتنی
ایجاد اضطراب یا افسردگی: تحمیل شرایطی که منجر به مشکلات روانتنی میشود.
تحریک ترسهای عمیق: برانگیختن ترسها یا خاطرات تلخ که میتوانند باعث آشفتگی روانی شوند.
8. آسیبهای مالی و وابستگی
وابستگی اجباری: ایجاد شرایطی که فرد نتواند به استقلال مالی یا عاطفی برسد.
کنترل منابع مالی: محدود کردن دسترسی فرد به منابع مالی به عنوان ابزار قدرت.
این آسیبها میتوانند به طور مستقیم یا غیرمستقیم تأثیر بگذارند و بسته به شدت و طول مدت آنها، ممکن است اثرات ماندگاری بر روان فرد باقی بگذارند.